سلام مهسا خانم ...به روي چشم ...حتما نايب الزياره شما و آقاي رضا خواهم بود...موفق باشيد...التماس دعا...انشاله به همين زوديا دوباره مشهد قسمتتون باشه

عالي

خيلي خوب بود

سلام
بسيار عالي
زيبا
قابل تجسم
و خاطره انگيز
انگار اين اتفاقي است که هر بار در ضور در حرم برايمان اتفاق مي افتد
به زباني دلنشين و قابل فهم براي همه
هر چقدر ميخوام به مقام نقد جمله اي بنويسم نمي توانم چرا که مطلبتان به حدي دلنشين است که نمي توان از آن ايرادي گرفت
پاينده باشيد

خيلي قشنگ بود عزيزم
ان شاءالله قسمتت بشه
قسمت من هم بشه
من مشد ميخام:((((

نماز جماعت...
روبه روي ايوون ِ طلا ... :(
....
خوب مينويسيد
موفق باشيد

تبريک ميگم دوست عزيز
البته من اهل قلم نيستم اما واقعا از متنت خوشم اومد جالب بود
و حرف دل خيليا
پيروز و موفق باشي
قلمت پر بار خانومي

بدجور حسرت حرم دارم...جمله به جمله حسرت هاي دل من بود...
نوشتن رو هيچ وقت کنار نذار...نوشتن خيلي روح رو راحت ميکنه:)

سلام ، باورتون نمي شه ولي اشک توي چشمام جمع شد ..
هعي ..
انشاالله که هم قسمت شما و هم بقيه که دلتنگن بشه ..

سلام خيلي ساده و صميمي نوشته ايد با كلمه به كلمه مطلبتان نقطه به نقطه حرم حضرت رضا (ع)را گاه دويدم گاه نشستم و گاه ايستاده دعا خواندم دعا كنيد زيارتش دوباره نصيب بنده و هركس كه طالبش هست بشود

سلام

خيلي خوب نوشتين....چقدر به دلم نشست:((

...با خودم قدم زدن تو حرم امام رضا.....