گوشیم زنگ خورد ، فاطمه بود. الو سلام فاطمه جان... -مهســـــــا قبول شدم وای فاطمه راست میگی؟؟ بگو ببینم کجا قبول شدی؟ -صائب قبول شدم دانشگاه شما به به مبارکا باشه،خوب خانوم مهندس کی میری ثبت نام؟ -دو روز دیگه،می تونی بیای با هم بریم؟ من نیام کی بیاد؟عمرا بذارم تنها بری J -کارت چی میشه؟ مرخصی رو گذاشتن واسه همین روزا دیگه J [لوکیشن: داخلی، دانشگاه صائب ] بعد از واریز کردن پول به حساب دانشگاه یه سری فرم دادن که تکمیل کنیم شروع کردم به خوندن اولین فرم: تعهد نامه انظباطی دانشگاه اینجانب.......متعهد می شوم تمامی بندهای آیین نامه انظباطی را رعایت کنم ، در صورت عدم رعایت نکات ذیل تصمیم گیری با کمیته انظباطی خواهد بود. 1-عدم پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه 2-عدم آرایش صورت و مو 3-عدم استفاده از زیورآلات نامتعارف و لاک 4-عدم پوشیدن جوراب کوتاه و کفش نامناسب ... نام دانشجو امضا و اثر انگشت بعد از تکمیل فرم ها رفتیم آموزش مدارک رو دادیم به مسئول رشته ،گفت : منتظر باشید تا صداتون کنم. فاطمه پرسید: -مهسا تو که همه رو می شناسی خوب معرفیشون کن تا منم بشناسمشون... منم که جو گیر شروع کردم به معرفی ببین فاطمه جان اون خانوم مسئول آموزش -کدوم؟؟ همون که موهاشو های لایت کرده یه وری ریخته رو صورتش! -آهان فهمیدم اون یکی که سایه غلیظ زده و مانتو سبز پوشیده مسئول امور مالی -خوب؟! اونی هم که ناخن هاش رو همرنگ مانتوش فرنچ کرده و یه انگشتر نقره ی بزرگ دستش ِ مسئول انفورماتیک ِ اونی هم که ... یهو بین حرفام مسئول رشته صدا زد:فاطمه خانوم؟ -بله؟ خانم ِ فاطمه خانوم اصل مدرک کاردانیت رو آوردی؟ چرا این فرم تعهد انظباطیت اثر انگشت نداره؟؟ -مهسا اون استامپ رو بده به من
Design By : Pichak |