سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگین سر سبز

در خیابان خیالم پرسه می زدم...

باران ِ خاطره ، باریدن گرفت

تا بجنبم ، چاله های ذهنم پُر از یاد تو شد

دروغ هایت بی درنگ از خیابان ذهنم گذشتند

آبِ گِل آلود ِ خاطراتت روی خیالم پاشید

تمام ِ ذهنم کثیف شد

دستمال فراموشی را برداشتم ولی نتوانستم تمیزش کنم...

محلول بی خیالی هم فایده ای نداشت

به توصیه ی یک دوست ، ذهنم را به کارواش توبه بردم

قبض استغفار را پرداخت و رسید پشیمانی را امضا کردم

چه لذتی دارد قدم زدن زیر نم نم بخشش

چه زیباست رنگین کمان پاکی

چتر خدا

پ.ن: دیگر هیچ وقت بدون چتر خدا ، در خیابان خیالم پرسه نخواهم زد.

مچیلی نوشت :‌ دلم یک دنیا رنگین کمان می خواهد.


خط خطی شده در دوشنبه 91/8/22ساعت 6:42 عصر دل نوشته مهسا خانوم *قطره بارون* ( ) |


Design By : Pichak